ادامه بخش دوم
از رابط توسعه نرمافزار(API) باز تا بانکداری باز
“بانکداری باز” واژهای است که در صنعت مالی به کرات مورد استفاده قرار میگیرد. تعاریف متعددی برای این واژه در نظر گرفته شده که منشا دو نمونه از آنها پروژه بانکی باز(Open Bank Project) و گروه کاری بانکداری باز بریتانیا است. بانکداری باز در هر دو این موارد به منظور استفاده امن و منعطف از نرمافزارهای ثالث(فینتک) توسط بانک، حول استاندارد ساختن شیوه به اشتراک گذاری دادهها و مجاز ساختن مشتریان به انتخاب و به اشتراکگذاری دادههایشان برمیگردد. بانکداری باز را میتوان تکامل فناورانه کسبوکار بانکی توصیف کرد.
تا اینجا تعاریف زیر را در حول APIها به طور خلاصه مورد بحث قرار دادیم:
API | رابطی که با ارائه سرویسها به توسعه دهندگان، سهولت استفاده، سنجشپذیر بودن ، قابلیت استفاده مجدد و امنیت را ارائه میدهد. |
API باز | رابط توسعه نرمافزار برای توسعهدهندگان خارج از سازمان، شامل توافقات استاندارد در آنسوی تکنولوژی |
بانکداری باز | انقلابی در بانکداری، به ارمغان آورنده شفافیت بیشتر، قدرت انتخاب بیشتر مشتری و کنترل مشتری با دادههای شخصی |
بدین ترتیب، بانکداری باز جنبشی است که “دو دنیا را به هم متصل میکند”، در واقع این امکان را برای مشتریان فراهم میآورد تا از سرویس بانکی در زمینه سایر خدمات استفاده کرده و در نتیجه قابلیتهای کارکردی نوین بانکها و غیر بانکیها را با دسترسی به زیرساخت ترکیب کنند.
بانکداری باز از نظر کارکردی درباره شیوه اشتراک محصولات خود بانکها (خدمات، قابلیتهای کارکردی و دادهها) و توانمند ساختن مشتری در به اشتراک گذاشتن دادهها و کارکردهای حساب با نرمافزارهای ثالث (برای مثال فینتک) به روشی امن و منعطف میباشد. با افزایش درک مشتریان از چنین ابتکاراتی، مفهوم “مالکیت مشتری” به مفهوم “اشتراک مشتری” بین بانکها و توسعهدهندگان دیگر تغییر پیدا میکند.
حال که به تعریف مناسبی از بانکداری باز دست یافتیم، بیشتر به معنی آن در رابطه با رهبران کسبوکار بانکداری میپردازیم.
بانکداری باز از دید بانکها
بانکداری باز مفاهیم عمدهای برای فعالان صنعت مالی دارد. این بخش نشان میدهد که بانکداری باز چگونه با ایجاد فرصتهای جدید در ایجاد محصول و به اشتراکگذاری، فرضیات سنتی را به چالش میکشد.
از یک سو، APIها به سازمان توانایی ارائه محصولات خود را با امکان خدمت رسانی، قابلیتهای کارکردی و حتی داده میدهد، از سوی دیگر بانکداری باز به واسطه شراکت، شکلهای جدید اشتراک و بهبود بخشی قابلیتهای خدماتی را به شیوهای مقیاس پذیر و امن با شبکه توزیع وسیع ممکن میسازد.
با در نظر داشتن اینکه بانکها خواهان ایجاد ارزش برای مشتریان خود هستند و همچنین چگونگی تعریف روابط آنها با جامعه فینتک، مجبورند به انتخابهای استراتژیکی دست بزنند.
API: محور بین محصولات و توزیع
بانکها به طور معمول نه تنها محصولات را برای مشتری فراهم میآوردهاند بلکه مسئولیت توزیع این محصولات را نیز بر عهده داشتهاند برای مثال بانک محصولات پرداختی خود را از طریق کانالهای بانکی چون موبایل، وب و شعب خود توزیع میکرده است. در سناریوی سنتی، بانک کلیه زنجیره توزیع و محصول را کنترل میکند.
بانکداری باز با فراهم آوردن امکانات جدید توسط ضوابط (قابلیت استفاده مجدد، مقیاسپذیری، امنیت، سرویس)، تکنولوژیها و توافقات بانکداری باز، محصول و توزیع خود را دوباره مشخص میکند. شکل زیر تناسب APIها بین محصولات و توزیع را نشان میدهد.

استفاده از API به عنوان رابط بین توزیع و محصول، بانکها را قادر به تجزیه این نقشها میسازد. ترکیب این تجزیه و ایجاد سرویس باز، به بانکها این امکان را میدهد تا با در نظر داشتن ارائه محصول و توزیع آن، نقش متفاوتی در زنجیره ارزش مالی داشته باشند.
اگر APIهای خصوصی در اختیار شخص ثالث قرار بگیرند (یعنی تبدیل آنها به API باز)، ممکن است ترکیبات جدیدی از خدمات، قابلیتهای کارکردی و دادهها در کنار کانالهای جدید توزیع ایجاد گردند. سپس اشخاص ثالث میتوانند قابلیتهای کارکردی، دادهها و محصولات بانک را با خدمات خود یکپارچه سازند برای مثال افتتاح پرداخت، مدیریت خصوصی مالی و اطلاعات کارت اعتباری.
بخش بعدی چهار نقش بالقوه در زنجیره ارزش مالی را تشریح میکند که نشان دهنده شیوههای متنوع اتخاذ تصمیم در حین سروکار داشتن با بانکداری باز است.
چهار نقش بالقوه در زنجیره ارزش مالی
با گسترش مفهوم “API به عنوان محور” تصمیمگیرندگان موسسات متصدی با دو سوال استراتژیک اساسی رو به رو میشوند:
- چه کسی محصولات تولید شده با استفاده از API را در دسترس مشتریان موجود و جدید قرارمیدهد؟
- چه کسی محصولاتی تولید میکند تا بتوان به مشتریان بانک عرضه کرد؟
براساس این دو سوال میتوان چهار زنجیره ارزش مالی جامع را به صورت زیر تعریف کرد: یکپارچهساز، تولیدکننده، توزیع کننده و پلتفرم.

اکثر موسسات بزرگ هماکنون نیز به ایفای نقشهای یک، دو و سه (نقشهای یکپارچهساز، تولیدکننده و توزیعکننده) به صورت همزمان (اغلب به محصولات و خطوط کسبوکاری مختلف محول میگردد) میپردازند در حالی که نقش چهارم (پلتفرم) هنوز در مرحله اولیه توسعه خود قرار دارد.
نقش ۱: یکپارچهساز
همانطور که در شکل زیر نمایش داده شده است در این نقش پیشنهادات منحصرا توسط یک تیم منفرد ایجاد و به مشتریان عرضه میگردد.

در نتیجه این امر، توزیع و محصولات تحت یک برند تجاری فراهم آمده و تجربه مشتری به طور کامل تحت کنترل بانک میباشد. در حال حاضر اکثر بانکها نقش یکپارچهساز را ایفا میکنند چرا که آنها کل زنجیره ارزش را کنترل میکنند، همانطور که در اولین روزهای روی کار آمدن اینترنت این کار را در فضای دیجیتال انجام میدادهاند. برای مثال، اطلاعات حساب و خدمات پرداخت از طریق کانالهای موبایل و آنلاین بانکی برای مشتری توزیع میشود.
نقشهای یکپارچهساز در خارج از صنعت خدمات مالی نیز وجود دارند برای مثال خرده فروشی : The Body Shop و Nespresso سازمانهایی هستند که در زنجیره ارزش خرده فروشی با کانالهای توزیعی و برچسب زنی خود به عنوان یکپارچهساز مشغول به کار هستند.
نقش ۲: تولیدکننده
در این نقش پیشنهاد به مشتری حداقل توسط دو تیم ارائه میشود. بانک خدمات را ایجاد میکند و طرف خارجی (برای مثال کانالهای سنتی یا فینتک) خدمات را به مشتریان معمول بانک عرضه میکند. بسیاری از مثالهای ذکر شده در جدول دو(بخش اول مقاله) به این دسته تعلق دارند. به یاد داشته باشید که نقش تولیدکننده برای محصولات و خطوط کسبوکاری خاصی کاربرد دارد و سایر دستههای محصول میتوانند از طریق مدل یکپارچه ساز یا توزیعکننده عرضه شوند.
وقتی سخن از شراکت در این راه به میان میآید، مالکیت مشتری میتوانند به مسائل چالش برانگیزی برای طرفین درگیر تبدیل شود. این امر بخصوص در مورد فینتکها که بر مشتری نهایی متمرکزند صدق میکند. برخی از فینتکها را میتوان به عنوان ارائهدهندگان IT نوین دید و بنابراین مالکیت مشتری با بانک باقی میماند. در این مورد بانکها بخشی از نقش تولیدکننده نیستند بلکه قسمتی از نقش توزیعکننده را بعهده دارند(توضیح بیشتر در بخش آینده).

تدارکات “دسترسی به حساب” PSD2 در هنگام ایجاد سرویس باز و انتقال بانکها از نقش یکپارچهکننده به نقش تولیدکننده بخصوص با در نظر داشتن اطلاعات حساب و خدمات نوین پرداخت، نقش تولیدکننده را پررنگ میسازد. در حالی که اکثر بانکهای بزرگتر در حال کار بر یک استراتژی همکاری فینتک هستند، برخی از بانکها تمایل کمتری به اتخاذ نقش تولیدکننده دارند. درآمد و نوآوری بیشتر در نگاه اول مجذوب کننده به نظر میرسد، اما ممکن است افزایش ریسکهای قانونی و تنظیمی را به همراه داشته باشند.
نقش تولیدکننده در فضای B2B هماکنون از طریق توزیع، به واسطه APIهای خصوصی برای قابلیتهای کارکردی چون به اشتراک گذاشتن داده و آغاز پرداخت مجاز به ایجاد دسترسی هستند. یکپارچهسازی قابلیتهای کارکردی بانک با ERP و ارائهدهندگان نرمافزارهای حسابداری چون SAP، Magneto و اوراکل از جمله مثالهای این مورد هستند.
امروزه با توجه به استقبال زیاد بانکها از “شتابدهندهها”، “پرورشدهندهها”، “پرتالهای توسعه دهنده” و “هکاتونها”در سراسر جهان، نقش تولیدکننده به طور فزایندهای از سوی بانکها ایفا میگردد. بخش زیادی از آن هنوز آزمایشی است چرا که “ایجاد سرویس باز” با چالشهای بسیاری همراه است مخصوصا زمانی که کسبوکار باید در حین تغییر یافتن به کار خود ادامه دهد. “روند اداره کسبوکار” با در نظر داشتن مسیر استراتژیک مناسب با سیستمهای پیشین، نقشهای قانونی کامل، سیلوهای بروکراتیک سازمانها، ریسک مکرر بالقوه و اغلب موقعیتهای داخلی مختلف سروکار دارد. تمامی این عناصر مخصوص بانک بوده و هنوز در فینتک اعمال نشدهاند.
بانکها معمولا خدمات، قابلیتهای کارکردی و دادهها را به هر دو صورت مستقیم و با واسطه فراهم میآورند. این امر به این معنی است که به طور معمول عهدهدار نقشهای یکپارچهکننده و/یا تولیدکننده هستند. این احتمال که بانکها تنها به ایفای نقش توزیع کننده یا پلتفرم بپردازند (بدون اینکه به طور همزمان در نقش یکپارچهساز یا تولیدکننده باشند) امری بعید است چرا که این نقشها بر پایه نقش یکپارچهکننده و/یا تولیدکننده شکل گرفتهاند. این موضوع در قسمت بعدی مقاله شرح داده خواهد شد.
نقش ۳: توزیعکننده
استراتژیهای بانکداری باز همچنین میتوانند نقش ابزاری در “افزایش کانالهای توزیعی” موبایل و اینترنت بانکها داشته باشند این مسئله اساس ایجاد دسترسی دیجیتالی برای مشتری در طی ۱۵ سال گذشته بوده است:
- در سال ۲۰۱۵، ۴۷ درصد جمعیت اتحادیه اروپا به صورت آنلاین به سایتهای بانکداری دسترسی داشتهاند، در این میان فنلاند با سهم ۸۶ درصد از این جمعیت پیشتاز بوده است.
- در سال ۲۰۱۳، ۵۱ میلیون مشتری موبایل بانک در اتحادیه اروپا وجود داشتند(۴۲ میلیون کاربر موبایل و ۱۹ میلیون کاربر تبلت). براساس پیشبینی و تخمینهای انجام شده این میزان در سال ۲۰۱۸ به ۲۱۴ میلیون خواهد رسید(۹۹ میلیون کاربر موبایل بانک و ۱۱۵ میلیون کاربر تبلت).
- در هلند یک سوم مشتریان مانده حساب خود را یک بار در روز چک میکنند. این آمار به طور متوسط در هر هفته ۳٫۵ برابر میباشد.
با ایجاد سرویس باز در بانکها و سایر موسسات، ارائهدهندگان خدمات غیر مالی با اضافه کردن API باز به خدمات خود دسترسی پیدا میکنند، بانکها میتوانند بازار دیجیتال خود را وسعت بخشیده و به توزیع خدمات اشخاص ثالث دیگر بپردازند و در نتیجه نقش توزیع کننده را به خود بگیرند. در این نقش، یک بانک به واسطه کانالهای توزیعی خود به توزیع محصولات دیگران میپردازد. این مورد مفهوم جدیدی را نمیرساند چرا که برای مثال بانکها قبلا نیز به توزیع بودجه دیگر موسسات و یا خدمات پرداخت طرحهای کارتی میپرداختهاند. چالشهایی که این نقش با آن روبرو میگردند با در نظر داشتن مالکیت مشتری و برچسب زنی، مشابه نقش تولیدکننده است.
امروزه فینتک (بخصوص PSPهای تجارت الکترونیک) در صنعت پرداخت اغلب نقش توزیعکننده را بازی میکند چرا که آنها خدمات ایجاد شده توسط بانکها(و سایر ارائهدهندگان خدمات پرداخت همچون PayPal، Klarna و Sofort) را مجددا دستهبندی و توزیع میکنند. با این وجود بانکها همچنین میتوانند طبق تدارکات PSD2 نقش خود به عنوان توزیع دهنده را بسط داده و در هنگام ارائه انبوه حساب و خدمات نوین پرداخت حسابهای پرداختی حفظ شده در یک یا چند بانک یا فینتکها، خود به ارائهدهنده شخص ثالث تبدیل گردند.

نقش ۴: پلتفرم
یک پلتفرم (به عنوان یک مدل کسبوکاری) به صورت واسطه عمل میکند و کسبوکار سایرین را تسهیل میبخشد. این مدل اغلب به عنوان کسبوکار peer-to-peer شناخته میشود. بانکها به عنوان یک پلتفرم میتوانند قابلیتهای زیر را ارائه دهند: تطبیق طرفین، امنیت، شناخت مشتری خود(KYC) و غیره. لازم به ذکر است که معنی پلتفرم ” به عنوان یک مدل کسبوکاری از پلتفرمهای موجود در دنیای IT متفاوت است وقتی یک پلتفرم به زیرساخت IT اشاره دارد، عموما باید بانک را اداره کند.
وجود بانک به عنوان پلتفرم ( بانک Fidor آلمان از این جمله است) امر معمولی نیست. تعدادی از فعالان بازار فینتک، این مدل را به عنوان یک نقطه آغاز در وامدهی (Lendify، Zopa)، جمعسپاری (Kickstarter، Ecocrowd) و نقشهای دلال اوراق بهادار (eToro، DeGiro) به کار گرفتهاند.
پلتفرمی که در زیر نمایش داده شده، نشان میدهد که بانک به عنوان ارائه دهنده یا توزیعکننده عمل نمیکند بلکه به عنوان تسهیل ارتباط طرفین ثالث و مشتریان آنها عمل میکند. Peer-to-peer یا کسبوکار پلتفرم بر ترازنامه بانک تاثیر نمیگذارد. باز هم لازم به ذکر است که ممکن است بانکها نقشهای مختلف را به خطوط مختلف کسبوکار اختصاص دهند و این شامل نقش پلتفرم نیز میباشد.

در عصر دیجیتال و شبکه امروز، حوزه رقابتی به طور روزافزون با پلتفرمها تعریف میشود که پتانسیل متغیری (برای مثال Uber، AirBnB، iTunes) در همراهی با شعار ” پلتفرم بهتری بساز و جامعه را مجذوب کن، به امتیاز تعیین کنندهای دست خواهی یافت” دارد. پدیده پلتفرم هنوز در صنعت مالی در حال توسعه است. با مشغول شدن اشخاص ثالث در تدارک خدمات بدون اینکه مالک واقعی سرمایههای بانک باشند، انتظار میرود اطلاعات شخصی و پرداخت به واسطه تدارکات PSD2 یکپارچه گردند.

پذیرش یک نقش جدید در زنجیره ارزش مالی متضمن چالشهایی است چرا که نیازمند تغییر در مدل عملیاتی و کسبوکاری است. معیار ارزیابی سطح تغییر استراتژیک شامل وفاداری مشتری، مقاصد بازار، کفایت هزینه، فرهنگ نوین، جذب کارفرما، تنظیم IT و کسبوکار، ابزار در دسترس برای سرمایهگذاری و تدارکات ممکن میباشد.
این راهی است که همه بانکها در چند سال آینده با آن روبرو خواهند گشت و باید از آن بگذرند. حداقل درگیری در سرویس باز دسترسی به حساب (یک نقش محدود تولیدکننده) توسط PSD2 قطعی است، اما فینتک امروز و اکوسیستم نوآوری نیز با در نظر داشتن استراتژیهای کسبوکار برای مقاصد شراکت و تولید با شخص ثالث سوالاتی را مطرح میکند.
منبع: www.abe-eba.eu